ماجرای جالب عمه ، شوهر خیانتکار و ست های بازی والیبال
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۳۹۹۴۳
۱۸ سالم بود که عمهام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره. آبروریزی به پا کرد. بعد فهمید فقط رابطه نیست، عقد هم کرده و زن حامله است. عمه ی بیچاره من مدتی دعوا و جار و جنجال به پا کرد.
۲۰ سالم که بود از هم جدا شدند. عمهام ۵۶ ساله بود در آستانه بازنشستگی؛ با سه تا بچه ی نوجوان و جوان.
۲۲ سالم بود که عمهام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ثبت نام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدرم در نظرم قهرمان بود. یک سال اختلاف سنی داشتند. همه چیز زندگی پدرم مرتب و منظم بود. بچههاش درسخون بودند. کار و بارش منظم بود و کار و زندگی مرتبی داشت و کمکم آماده میشد برای بازنشستگی و استراحت.
در مقابل، عمهام همه چیز زندگیش روی هوا بود و حالا تازه رفته بود نقاشی یاد بگیره.
ده سال از اون زمان گذشت. ۳۲ ساله بودم. درسم تمام شده بود در شرکتی کار میکردم و داشتم زندگیم را کمکم میساختم. اتفاقی با خواهرم تلفنی حرف میزدم گفت الان گالری هستیم رفتیم خونه بهت زنگ میزنیم. پرسیدم گالری چی؟ گفت نقاشیهای عمه دیگه!
عمه؟ نقاشی؟
گفت آره دیگه الان خیلی وقته این کار رو میکنه. نقاشیهاش رو میفروشه یکی دو جا هم تدریس میکنه. خیلی معروف شده.
داشتم شاخ در می آوردم.
حالا بعد از چند سال که نگاه میکنم میبینم آدم لوزر من بودم که چنین دیدگاهی به زندگی داشتم و فکر میکردم از یه جایی به بعد پیر هستی و نمیشه چیز جدید یاد گرفت و زندگی را تغییر داد و بعضی کارها را باید از بچگی شروع کرد و گرنه دیگه خیلی دیره.
عمهام را که مقایسه میکنم با پدرم میبینم عمهام بعد از بازنشستگی، زندگی جدید برای خودش شروع کرد و آدم متفاوتی شد. پدرم یاد گرفت چطور با کامپیوتر ورق بازی کنه و سرخودش را با ورق بازی کردن و شکستن رکوردهای پیاپی خودش گرم کنه که چیز بدی هم نیست ولی قابل مقایسه با کار عمهام نیست.
عمهام تبدیل شده به الگوی خانواده. دو تا از خواهرهام بعد از لیسانس رشتههاشون رو عوض کردند و رفتند سراغ چیزی که دوست داشتند. یکیشون کامپیوتر را ول کرد رفت مترجمی زبان یاد گرفت که کتاب ترجمه کنه. دومی علوم سیاسی را ول کرد رفت سراغ معماری که از بچگی بهش علاقه داشت.
میخوام بگم زندگی مثل بازی والیبال میمونه؛ مثل فوتبال نیست که اگر نیمه اول خیلی عقب باشید، نیمه ی دوم کار خیلی سختی برای جبران دارید.
زندگی مثل والیبال میمونه. هر ست که تمام میشه، شروع ست جدید یک موقعیت تازه است و همه چیز از اول شروع میشه. مهم نیست تا حالا جلو بودی یا عقب. یه مسابقه ی جدیده.
فقط باید صبور بود و صبورانه حرکت کرد؛ آهسته و پیوسته، با هدف و برنامه. با امید به پیروزی و غلبه بر شکستها و ناکامی ها.
* منبع : کانال دکتر محسن زندی، روان شناس (ارسالی مخاطبان)
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: اتاق عشق چیست؟ (سواد زندگی)
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: زندگی والیبال به عشق زندگی عمه ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۳۹۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش جالب آنچلوتی به ماندنی شدن ژاوی در بارسا
به گزارش "ورزش سه"، به دلیل در پیش بودن بازی حساس برابر بایرن در نیمه نهایی لیگ قهرمانان (سه شنبه 22.30)، لالیگا بازی روز شنبه رئال مادرید و سوسیداد را به جمعه شب تغییر داد. به این ترتیب رئال که با یازده امتیاز اختلاف نسبت به بارسا صدرنشین است، فردا شب در زمین سوسیداد به میدان خواهد رفت.
کارلو آنچلوتی در مورد بازی فردا گفت: «با تمام اشتیاق جهان به مصاف سوسیداد می رویم و هدف بسیار واضح است. ما 7 امتیاز با قهرمانی در لالیگا فاصله داریم و هدف این است که هر چه زودتر این کار را انجام دهیم. ما هر کاری برای پیروزی در این بازی خواهیم کرد.»
تغییر در تصمیم ژاوی و ماندنی شدن او روی نیمکت بارسا: «من فکر می کنم که ژاوی کار بزرگی در بارسلونا انجام داده و باشگاه را به خوبی می شناسد. از نظر من تصمیم درستی بود و باید به تغییر عقیده افراد احترام گذاشت. استعفای او رسمی نبود و کتبی نشده بود. خود من هم بارها نظرات و عقایدم را تغییر داده ام. این قانونی و مجاز است.»
مصدومان رئال مادرید: «بلینگام دیشب مشکل معده داشت و رودریگو نیز به آنفولانزا مبتلا شده است. امروز آنها در خانه ماندند اما فکر می کنم با ما به سن سباستین بیایند. فکر نمی کنم مندی را داشته باشیم زیرا ترجیح می دهم او در مادرید بماند و انفرادی کار کند. او باید به بازی لیگ قهرمانان برابر بایرن فکر کند.»
جنجال های بعد از ال کلاسیکو و اعتراض بارسلونا: «ما آنقدر حس خوبی داریم که هیچ جنجال و تنشی روی ما تأثیر نمی گذارد. هیچ چیز. در این مورد من چیزی برای اضافه کردن ندارم. هر کسی در مورد اتفاقات بازی نظر خودش را دارد.»
وضعیت تیم برای بازی فردا: «تا زمانی که از نظر ریاضی قهرمان نشده باشیم، ما باید به جنگیدن ادامه دهیم. روند تیم خوب است، اما باید به آماده سازی برای مسابقات لیگ قهرمانان اروپا ادامه دهیم. الان مهمتر از بایرن پیروزی در بازی فرداست و سپس به لیگ قهرمانان فکر خواهیم کرد.»
شرایط روحی گولر: »او از هر نظر خوب است. مدتی است آماده به نظر می رسد ولی بازی های دشواری داشته ایم و به او فرصت بازی نرسیده است. آردا شایسته این بود دقایقی به میدان برود و در آینده این دقایق نصیب او خواهند شد.»
شرایط ادر میلیتائو: «او پیشرفت کرده ولی هنوز 100 درصد نشده است. شاید فردا بازی کند شاید هم نه.»
سیستم چرخشی: «من باید به ترکیب اصلی بازی فردا فکر کنم زیرا برخی از بازیکنان 100 درصد ریکاوری نکرده اند. باید به برخی چیزها و همچنین به دروازه فکر کنم. کورتوا خوب است و می تواند بازی بعدی مقابل کادیز به میدان برود.»
توپ طلا برای وینیسیوس یا بلینگام؟ «هر دوی آنها.»
تمجید از وینیسیوس: «یکی از بهترین ویژگی هایی که او دارد، تداومش است. او هنوز در نزدیکی محوطه جریمه و در حرکات بدون توپ جای پیشرفت دارد. وینی در مسیر پیشرفت است و برای این مهم فروتنی لازم را دارد.»